وقتي درباره بازتوزيع يارانه انرژي صحبت ميكنيم، همه مردم ياد طرح هدفمندي يارانهها ميافتند كه طبق آن، دولت نهم و دهم قيمت انرژي را اصلاح و درآمدهاي ناشي از آن را به صورت عادلانه بين همه مردم بازتوزيع كرد.
در ادامه نيز محمدجعفر قائم پناه، معاون امور اجرايي رييس جمهور يكشنبه هفته جاري به نكات بيشتري درباره ايده دولت اشاره كرد و گفت: دولت براي اجراي طرح خود قطعاً با مردم گفت وگو خواهد كرد. شيوه هاي خاصي طراحي شده كه عموم مردم از اين اصلاحات بهره مند شوند. يكي از طرح هاي دولت اين است كه يك سهميه اي از انرژي به هر فرد داده مي شود. اگر كسي كمتر از اين سهميه مصرف كرد، مي تواند آن را بفروشد و اگر كسي بيشتر مصرف كرد، مي تواند در بازار آن را خريداري كند. وي اظهار داشت: البته طرح دولت بايد پخته تر شود ولي كليت ايده بدين صورت است كه دهك هاي پايين از اجراي اين طرح بهره مند شوند. در آينده اي نه چندان دور ان شاءالله اين ايده براي دو حامل انرژي گاز و برق اجرايي خواهد شد. از سخنان معاون امور اجرايي رييس جمهور نيز اينگونه برداشت مي شود كه دولت قصد دارد طرح بازتوزيع عادلانه يارانه انرژي را ابتدا از دو حامل انرژي برق و گاز آغاز كند و در اين طرح سهميه اي مشخص از برق و گاز براي هر كد ملي تعريف و تخصيص داده شده و بازاري نيز براي خريد و فروش مقادير مازاد ايجاد مي شود. فرق طرح دولت چهاردهم با هدفمندي يارانه ها چيست؟
وقتي درباره بازتوزيع يارانه انرژي صحبت مي كنيم، همه مردم ياد طرح هدفمندي يارانه ها مي افتند كه طبق آن، دولت نهم و دهم قيمت انرژي را اصلاح و درآمد هاي ناشي از آن را به صورت عادلانه بين همه مردم بازتوزيع كرد. اما ايده دولت چهاردهم يك تفاوت اساسي در شيوه اجرا دارد. طبق اين طرح، دولت پزشكيان به جاي اصلاح قيمت انرژي، ميزان كل مصرف انرژي خانگي را به كل مصرف كنندگان خانگي تقسيم كرده و به هر فرد سهميه اي از برق و گاز (احتمالاً رايگان) تخصيص مي دهد، سپس مردم در خريد و فروش اين دو حامل انرژي با يكديگر، قيمت آن ها را كشف كرده و درآمدي را به دست آورده يا از دست مي دهند. به بيان ساده در طرح هدفمندي يارانه ها، دولت يارانه نقدي انرژي را بازتوزيع مي كرد و در طرح دولت چهاردهم قرار است سهميه هر فرد از انرژي به صورت عادلانه بين همه مصرف كنندگان توزيع شود؛ البته در ابتدا فقط براي گاز طبيعي و برق. در صورت موفقيت احتمالاً اين طرح به حوزه بنزين نيز تعميم داده خواهد شد. ايران هشتمين مصرف كننده بزرگ انرژي در دنيا
طرح توزيع سهميه انرژي به هر كد ملي با دغدغه رفع ناترازي انرژي از مسير بهينه سازي مصرف، در دستوركار دولت قرار گرفته است. طبق گزارش مؤسسه EI، ايران هشتمين مصرف كننده بزرگ انرژي در دنياست كه 2 درصد از كل مصرف انرژي دنيا سهم دارد اما سهمش از كل تجارت خارجي جهاني فقط 0.2 درصد است و سهم جمعيت ايران از كل جمعيت كره زمين 1 درصد است. طبق تصوير1، در بين 12 مصرف كننده بزرگ انرژي در دنيا، نسبت مصرف انرژي به توليد ناخالص داخلي در ايران با اختلاف از ساير كشور ها بيشتر است. اين شاخص در ايران نسبت به چين، آمريكا، روسيه و عربستان به ترتيب 3.3، 9.4، 2 و 2.9 برابر محاسبه شده است كه نشان مي دهد انرژي در ايران هدر رفته و يا صرف توليد نمي شود. طبق آمار ترازنامه انرژي، شاخص شدت مصرف انرژي ايران بر مبناي برابري قدرت خريد، 2 برابر ميانگين دنيا بوده و 58 درصد از ميانگين خاورميانه بيشتر است. اين آمار بدين معناست كه حداقل به ميزان 58 درصد، ظرفيت بهينه سازي مصرف براي توليد روزانه 9 ميليون بشكه اي معادل نفت خام ايران وجود دارد. بحران انرژي براي توليدكننده 9 ميليون بشكه اي!
روند مصرف افسارگسيخته انرژي باعث شده ايران به عنوان چهارمين توليدكننده بزرگ نفت و گاز دنيا در چهار حامل انرژي گاز طبيعي، بنزين، گازوييل و برق دچار ناترازي و كمبود انرژي شود. طبق آمار مؤسسه EI ميزان توليد چهار توليدكننده بزرگ نفت و گاز دنيا به ترتيب شامل آمريكا 30.6، روسيه 20.5، عربستان 11.6 و ايران 9 ميليون بشكه در روز است. در تصوير2، روند ناترازي گاز طبيعي در سال هاي آينده آورده شده است. در روند فعلي در سال 1418 ميزان تقاضاي گاز در ايران به روزانه 1521 ميليون مترمكعب در روز خواهد رسيد درحالي كه ميزان كل عرضه گاز (در سناريوي تخليه طبيعي) 564 ميليون مترمكعب در روز خواهد بود؛ يعني فقط يك سوم تقاضا پوشش داده مي شود. در تصوير3، ميزان ناترازي بنزين و گازوييل، از كسر تقاضا نسبت به توليد متعارف پالايشگاه ها آورده شده است. طبق اين تصوير، در روند فعلي سالانه به ميزان 10 ميليون ليتر در روز به ميزان ناترازي بنزين و گازوييل كشور افزوده خواهد شد. چندي پيش معاون اجرايي مديرعامل شركت ملي پالايش و پخش عنوان كرد رقم واردات بنزين و گازوييل در سال 1403 به ترتيب 9 و 8 ميليون ليتر در روز بوده كه به معناي ارزبري 4.5 ميليارد دلاري كشور از اين محل است. اين اتفاق درحالي رخ داده كه توليد داخلي سوخت نيز به ميزان 5.5 ميليارد دلار نسبت به گذشته كم كيفيت تر شده كه متأسفانه اين هزينه نه از جيب، بلكه از سلامتي و جان مردم پرداخت خواهد شد. تصوير 4، ميزان ناترازي برق در تابستان را نشان مي دهد. در تابستان سال گذشته كمبود برق در اوجِ مصرف به بيش از 17.5 هزار مگاوات رسيد كه با ادامه روند فعلي در 5 سال آينده عدد 30 هزارمگاوات را رد خواهد كرد. در نتيجه كمبود انرژي در 4 حامل اصلي و تشديد آن در سال آينده، دو ايده را روي ميز دولت چهاردهم قرار داده است كه در ادامه به بررسي آن ها خواهيم پرداخت. 2 ايده دولت براي بهينه سازي مصرف انرژي چيست؟
ايده هاي روي ميز دولت دو اصل بديهي را به عنوان پيش فرض پذيرفته اند: 1- مسير رفع ناترازي انرژي از بهينه سازي مصرف مي گذرد نه افزايش توليد 2- بهينه سازي مصرف در صورتي صرفه اقتصادي پيدا مي كند كه اصلاحات قيمتي رخ بدهد. اما يك ملاحظه بالاتر نسبت به اين دو اصل وجود دارد؛ اينكه ضروري است اصلاحات قيمتي به صورتي انجام شود كه از دهك هاي پايين جامعه حمايت شود و به اقشار كم درآمد آسيبي وارد نشود و مضافاً با مقاومت اجتماعي روبه رو نشود. با اين مقدمه، دو ايده براي رفع ناترازي گاز طبيعي و برق با تمركز بر مصارف خانگي مطرح است: 1- توزيع عادلانه سهميه اين دو حامل انرژي بين مصرف كنندگان، 2- اصلاحات قيمت پلكاني يا تبعيض قيمتي و صدور گواهي صرفه جويي در مصرف گاز و برق. فارغ از جزييات طراحي دو ايده، ايده اول يعني توزيع سهميه انرژي اين گونه اجرايي مي شود كه سهميه مشخصي از گاز و برق در اختيار هر كد ملي قرار مي گيرد (احتمالاً به صورت رايگان) و مازاد بر اين سهميه در بازار ايجادشده خريد و فروش مي شود. بدين صورت انگيزه قيمتي براي مردم ايجاد مي شود تا با كاهش و بهينه سازي مصرف، بتوانند انرژي گاز و برق خود را ذخيره كرده و در بازار با قيمت مناسبي به فروش برسانند. ايده دوم يعني صدور گواهي صرفه جويي نيز اين گونه اجرايي خواهد شد كه دولت به هر بخش خصوصي يا مصرف كننده مردمي كه يك پروژه بهينه سازي را اجرايي كرده و مصرف خود را كاهش دهد، معادل انرژي صرفه جويي شده گواهي صادر مي كند كه مي توان اين گواهي را با قيمت مناسبي در بورس انرژي به صنايع متقاضي به فروش رساند و اين گونه بهينه سازي مصرف، داراي صرفه اقتصادي مي شود. البته اصلاح قيمت پلكاني گاز و برق نيز ذيل اين ايده (به جاي كشف قيمت در بازار) تعريف مي شود. چه نگراني هايي درباره ايده هاي انرژي دولت وجود دارد؟
هر چند براي نقد دقيق و كارشناسي هر دو ايده، بايد طراحي جزييات آن نيز انجام شده و در دسترس باشد، اما به صورت كلي نگراني هايي ناظر به هر دوي آن ها يعني ايده توزيع سهميه انرژي و صدور گواهي صرفه جويي وجود دارد. همان طور كه گفته شد اكنون دولت چهاردهم به ايده اول گرايش بيشتري دارد و از طرفي ايده دوم در قانون هفتم توسعه مورد تأكيد جدي قرار گرفته است. مهم ترين انتقاد به ايده توزيع سهميه انرژي ناظر به عدم وجود تطابق بين دهك هاي درآمد و مصرفي در دو حامل انرژي گاز طبيعي و برق است. يعني در اين دو حامل انرژي، لزوماً افراد پرمصرف جزء دهك هاي بالاي درآمدي جامعه نيستند. در نتيجه با اجراي اين طرح بخش قابل توجهي از دهك هاي پايين جامعه مجبور به صرف هزينه و خريد انرژي از دهك هاي بالاي جامعه خواهند شد. يعني در اين طرح، توزيع سهميه ها عادلانه مي شود اما جريان درآمدي از دهك پايين به سمت دهك بالا سرازير خواهد شد كه در لايه بالاتر يك موضوع ضدعدالت است. البته اين اتفاق با پيش فرض عدم بهينه سازي مصرف رخ خواهد داد. طراحان اين ايده معتقدند با اصلاح قيمت ها در بازار، دهك هاي درآمدي پايين تر كه جزء دهك هاي بالاي مصرف قرار دارند مي توانند رفتار مصرفي خود را نسبت به قيمت اصلاح كنند. انتقاد ديگر به ايده توزيع سهميه انرژي اين است كه كنتور هاي مصرف كنندگان خانگي هوشمند نيست و از طرفي برخي از اين كنتور ها، مشترك بوده و به راحتي قابل دستكاري است. در نتيجه در مواجهه با كمبود گاز و برق و افزايش قيمت، مشتركان مي توانند به جاي بهينه سازي مصرف به راحتي كنتور را دستكاري كرده و طرح دولت را منهدم كنند. تدبير طراحان اين ايده، تشويق شركت هاي خدمات انرژي به رفع اين مشكل زيرساختي است. انتقاد ديگر اين است كه توزيع سهميه گاز و برق بين مردم منجر به حذف دولت در سياست گذاري ها مي شود كه البته بايد برعكس اين موضوع را نيز موردپرسش قرار داد. آيا دولت ها با وجود اختيارات كامل، تاكنون توانسته اند خارج از فضاي پوپوليستي و منافع زودگذر خود در حوزه انرژي، سياست گذاري كنند؟ انتقاد بعدي به اين طرح، مسئله سرمايه گذاري دولتي است. اگر قرار است انرژي به صورت رايگان يا قيمت پايين تر به مردم داده شود، دولت با چه منابعي قرار است از زيرساخت هاي انرژي نگهداري كرده و آن را توسعه دهد. اين طرح اجازه اصلاحات تدريجي را نخواهد داد. قيمت ها از روزي كه طرح اجرا شود شروع به پرش خواهند كرد و اگر دولت بخواهد با انواع و اقسام رگولاتوري و مداخلات تنظيم گرايانه فرابازاري، قيمت ها را كنترل كند، پيچيدگي اجراي طرح به شدت بالا خواهد رفت و پارامتر هاي پيش بيني نشده وارد طرح مي شود و ممكن است اجراي طرح را دچار چالش هاي جدي كند. يكي از ايرادهايي كه منتقدان طرح به آن وارد مي كنند، تبديل 30 ميليون خانوار كشور به معامله گر (تريدر) است. به عبارتي، منتقدان مي گويند با تخصيص انرژي به افراد، آن ها اين سؤال را در ذهن خود خواهند داشت كه چه زماني انرژي مازاد را عرضه كنند كه بالاترين نفع قيمتي را داشته باشد. حال دولت مجبور است براي اينكه با تأخير عرضه انرژي در بازار روبه رو نشود، انواع و اقسام رگولاتور ها را براي الزام مردم به عرضه به موقع طراحي و اجرا كند، اقدامي كه ممكن است با افزايش پيچيدگي اجرا، طرح را مختل كند. مورد بعدي، تبعات فرهنگي تخصيص انرژي به خانوارهاست. منتقدان مي گويند ايجاد فرهنگ درگير كردن مردن از شرايطي كه كار نكنند و درآمد و سود داشته باشند بسياري از افراد را از بازار كار خارج مي كند. البته موازي با اين، تكليف مشاغلي همچون رانندگان تاكسي ها، مسافركش ها و افرادي است كه با شوك قيمتي ناشي از اجراي جهش قيمتي انرژي، ممكن است در مقابل طرح مقاومت كرده و دست به اعتراض بزنند. ايده صدور گواهي صرفه جويي نسبت به ايده توزيع سهميه انرژي ، چالش ها و نگراني هاي كمتري در حوزه اجرا دارد. به عنوان مثال در ايده صدور گواهي صرفه جويي ، وقوع بهينه سازي قطعي بوده و تبعاتي همچون فشار اقتصادي به اقشار كم درآمدِ پرمصرف رخ نخواهد داد. البته ترديد هاي جدي درباره ظرفيت اين ايده براي مهار ناترازي انرژي وجود دارد. در واقع اين خطر وجود دارد كه ايده صدور گواهي صرفه جويي به سرنوشت ماده 12 قانون رفع موانع توليد دچار شود كه طبق آن بخش خصوصي براي بهينه سازي مصرف انرژي سرمايه گذاري مي كند و مابه ازاي انرژي صرفه جويي شده يا معادل ارزش آن را دريافت مي كند؛ قانوني كه البته هيچ گاه از مصوبات كاغذي فراتر نرفت. در نتيجه اين نگراني وجود دارد كه قدرت اين ايده براي مهار ناترازي فزاينده انرژي كافي نباشد، البته طراحان اين ايده اين انتقاد را وارد نمي دانند. در كنار ايده صدور گواهي صرفه جويي ، بحث اصلاح قيمت پلكاني نيز تعريف مي شود. اما نكته اينجاست كه براي ايجاد توجيه اقتصادي طرح هاي بهينه سازي و مؤثر واقع شدن اصلاحات قيمت پلكاني، اين اصلاحات بايد قابل توجه باشد كه در اين حالت باز هم به دليل عدم تطابق دهك هاي درآمدي و مصرف انرژي براي دو حامل گاز طبيعي و برق، مشكلي مشابه ايده توزيع سهميه انرژي ايجاد مي شود. به بيان ديگر ممكن است ذيل اين ايده يا بهينه سازي مصرف به ميزان اندكي محقق شود و يا اينكه فشار اقتصادي به اقشار كم درآمدِ پرمصرف وارد شود. كارشناسان تأكيد دارند در ايده اصلاحات قيمت پلكاني يا تبعيض قيمتي ، مقاومت اجتماعي و واكنش هاي تند جامعه كمتر از طرح توزيع سهميه انرژي است. اين موضوع به ويژه در شرايط فعلي باعث شده برخي از كارشناسان اقتصادي تمايل بيشتري نسبت به اجراي طرح اصلاحات قيمت پلكاني يا تبعيض قيمتي داشته و با احتمال اينكه ممكن است طرح توزيع سهميه انرژي منجر به شوك قيمتي و سپس مقاومت اجتماعي شود، بسيار با احتياط درخصوص اين طرح سخن مي گويند. در مجموع اينكه، براي موفقيت در اصلاحات حوزه انرژي از طريق طرحي همچون توزيع سهميه انرژي كه در جهان بي سابقه بوده و در ايران نيز به جز طرح پايلوت بنزين كيش، طرح مشابه آن انجام نشده، ضروري است اين موضوع از پشت در هاي بسته جمعي از كارشناسان موثق و مورد اعتماد دولت وارد محافل دانشگاهي شود. پس از آن، در صورت همراهي نخبگان با اين طرح، تلاشي جمعي براي ايجاد همراهي اجتماعي شبيه به آن چيزي كه در دولت محمود احمدي نژاد براي اجراي قانون هدفمندسازي يارانه ها فراهم شد، انجام شود. پرواضح است ناترازي انرژي يك واقعيت روي زمين بوده و آن طور كه در اين گزارش نيز درخصوص آن بحث شد، در صورت عدم چاره انديشي براي آن، شدت ناترازي هر روز بيشتر و بيشتر شده و در سال هاي آتي مي تواند با توقف توليد، تشديد خاموشي هاي منازل و ادارات و واحد هاي تجاري و خدماتي، منجر به بحران اجتماعي و امنيتي شود. بر اين اساس، لازم است دولت قبل از هر گونه اقدامي، به صورت جزيي محاسبات لازم در ايده هاي خود را انجام داده و تدابير لازم را براي برطرف كردن نقاط ضعف مطرح شده بينديشد. اجراي هر گونه جراحي سنگين و بدون رعايت ملاحظات لازم مي تواند اتفاقي مشابه آبان 98 را به وجود بياورد و دست دولت را در مذاكره با آمريكا از پشت ببندد.
در گزارش رسمي بانك مركزي ميخوانيم: اجراي قانون هدفمندسازي يارانهها از اواخر سال 1389 و تعديل قيمتهاي انرژي از عوامل كليدي افزايش تورم دو شاخص قيمتي مزبور (نرخ تورم شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي و شاخص بهاي توليدكننده) در سال 1390 تلقي ميشوند.
در گزارش رسمي بانك مركزي مي خوانيم: اجراي قانون هدفمند سازي يارانه ها از اواخر سال 1389 و تعديل قيمت هاي انرژي از عوامل كليدي افزايش تورم دو شاخص قيمتي مزبور (نرخ تورم شاخص بهاي كالاها و خدمات مصرفي و شاخص بهاي توليدكننده) در سال 1390 تلقي مي شوند.
، به تحليل سخنان اخير رييس جمهور محترم، آقاي دكتر پزشكيان پرداخت و با نگاهي فني به محتواي اقتصادي اين اظهارات، ارزيابي خود را از دلالت ها و پيامدهاي آن ارائه كرد. در اين يادداشت آمده است:جناب آقاي دكتر مسعود پزشكيان، رييس جمهور محترم، در جريان سفر اخير خود به استان البرز، اظهاراتي را مطرح كردند كه بخشي از آن، به ويژه از منظر اقتصادي، شايسته تأمل و بررسي دقيق تر است. در رسانه ها منعكس شده كه ايشان فرموده اند:پس از كنار رفتن عبدالناصر همتي از وزارت امور اقتصادي و دارايي، حالا سه گزينه با پيشينههاي متفاوت و رويكردهاي گوناگون در صدر گمانهزنيها براي تصدي اين وزارتخانه كليدي قرار گرفتهاند.
1. سيد شمس الدين حسيني
رييس فعلي كميسيون اقتصادي مجلس و وزير اسبق امور اقتصادي و دارايي در دولت هاي نهم و دهم، سيد شمس الدين حسيني متولد شهريورماه 1346 در اصفهان است. او داراي مدرك دكتراي اقتصاد عمومي و بين الملل از دانشگاه آزاد اسلامي بوده و بين سال هاي 1387 تا 1392 به عنوان وزير اقتصاد فعاليت داشته است. در دوران وزارتش، وي سخنگوي اقتصادي دولت، رييس كميسيون اقتصادي دولت، و عضو شوراي حكام بانك جهاني و بانك توسعه اسلامي بود. رياست شوراي وزيران صندوق اوپك، وزراي دارايي سازمان همكاري اقتصادي (اكو) و همچنين رياست كميسيون هاي مشترك اقتصادي ايران با چين و هند از ديگر مسئوليت هاي بين المللي او محسوب مي شود. در طول دوران مسئوليت، حسيني نقشي محوري در اجراي طرح هدفمندي يارانه ها داشت كه از آن به عنوان يكي از تحولات بزرگ در اقتصاد ايران ياد مي شود. همچنين توسعه بازار سرمايه و اصلاح ساختار مالياتي از ديگر محورهاي فعاليت او بوده است. پس از پايان وزارت، به تدريس در دانشگاه علامه طباطبايي مشغول شد و از سال 1399 نيز به عنوان نماينده مردم تنكابن، رامسر و عباس آباد وارد مجلس يازدهم شد؛ مجلسي كه در آن رياست كميسيون اقتصادي را در دست گرفت و پيگير اصلاحات ساختاري اقتصادي شد.2. علي طيب نيا
علي طيب نيا، اقتصاددان نهادگراي ميانه رو و وزير پيشين امور اقتصادي و دارايي در دولت يازدهم، ديگر چهره مطرح براي وزارت اقتصاد است. وي متولد 16 فروردين 1339 است و داراي مدرك دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران. طيب نيا از سال 1392 تا 1396 در سمت وزارت اقتصاد حضور داشت و عملكردش در كنترل تورم و ايجاد ثبات در فضاي اقتصادي كشور مورد توجه بود. همچنين، در زمينه جذب سرمايه گذاري خارجي و بهبود شاخص هاي اقتصادي نقش قابل توجهي ايفا كرد. طيب نيا در حال حاضر استاد تمام دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران است و سابقه عضويت در شوراي پول و اعتبار را نيز در كارنامه دارد. او در سال 1403 به عنوان مشاور عالي رييس جمهور در دولت چهاردهم منصوب شده و به دليل موفقيت هايش در دوران وزارت، از سوي برخي رسانه ها به عنوان مرد سال اقتصاد ايران لقب گرفت.3. سيد كامل تقوي نژاد
سومين گزينه مطرح، سيد كامل تقوي نژاد است؛ دبير فعلي هيئت دولت چهاردهم و مديري با سابقه در حوزه هاي مالي و بانكي. او متولد سال 1343 در شهرستان لنده (استان كهگيلويه و بويراحمد) است و مدارك دانشگاهي خود را در رشته هاي سياست گذاري عمومي، برنامه ريزي اجتماعي و مديريت سيستم ها از دانشگاه تهران دريافت كرده است. تقوي نژاد در تيرماه 1401 از سوي رييس كل بانك مركزي به رياست هيئت سرپرستي مؤسسه اعتباري نور منصوب شد. سوابق اجرايي او طي دو دهه گذشته، طيف گسترده اي از مسئوليت هاي مالي و مديريتي را شامل مي شود. گرچه در دهه 80 عضو فعال حزب مشاركت بود، اما با تغيير فضاي سياسي كشور در دولت احمدي نژاد، به حاشيه رانده شد. با اين حال، او در سال هاي اخير دوباره در سطح مديريت هاي كلان اقتصادي كشور حضور يافته و نقشي تأثيرگذار در حوزه سياست گذاري هاي مالي ايفا كرده است. اكنون، با توجه به شرايط پيچيده اقتصادي كشور و ضرورت اصلاحات ساختاري، انتخاب يكي از اين سه گزينه به عنوان وزير جديد اقتصاد، نه تنها مسير سياست هاي مالي كشور را ترسيم خواهد كرد، بلكه مي تواند پيام روشني درباره اولويت هاي دولت چهاردهم در مواجهه با چالش هاي اقتصادي مخابره كند. تصميم نهايي در اين خصوص، پس از معرفي گزينه منتخب به مجلس و طي مراحل قانوني مشخص خواهد شد.در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
22494 در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
بنابر اعلام منابع خبري، «سيد شمسالدين حسيني، رييس كنوني كميسيون اقتصادي مجلس و وزير اسبق امور اقتصادي و دارايي در دولتهاي نهم و دهم»؛ «علي طيبنيا،
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي جديد براي اين پست معرفي كند.
در پي بركناري عبدالناصر همتي از سمت وزارت امور اقتصادي و دارايي در 12 اسفند 1403، دولت چهاردهم به رياست مسعود پزشكيان موظف است گزينهاي ...
وقتي دولتها عوض ميشوند به شكل اتوبوسي همه مديران هم عوض ميشوند. اقتصاد كشور فلج شده، تورم و بيكاري و گراني بيداد ميكند. آبهاي زيرزميني تهي و زمينها در بخشهايي از كشور درحال فرونشست هستند.
برخي معتقدند دولت سيزدهم همان دولت در سايه دولت نهم بود
سيدصادق حقيقت / استاد دانشگاهدعواي سياسي نكنيد، اصلاحات تدريجي قيمت بنزين در دولت خاتمي فرقي با تثبيت مجلس هفتم نداشت.
پس از آنكه در زمان احمدي نژاد طرح موفق هدفمندي يارانه ها اجرا شد، با آغاز بكار دولت روحاني رفته رفته مسئولين با عقبگرد به سياستهاي شبه كمونيستي دهه 60 و 70 تمام دستاوردهاي آن زمان را نابود و مجدد به همان طرح هاي شكست خورده كمونيستي بازگشته اند.
سند چشمانداز بيستساله ايران كه در سال 1384 به تصويب رسيد، محوريت اصلي را بر توسعه همهجانبه و پايدار كشور، با تكيه بر فرهنگ، تاريخ و جغرافياي ملي و نيز ارزشهاي اسلامي و انقلابي قرار ميداد.
احمدي نژاد
در سال 1384، محمود احمدي نژاد با شعار عدالت بر مسند رياست جمهوري نشست؛ آن هم زماني كه بسياري از مردم اميدوار بودند روند پيشرفت اقتصادي و اجتماعي كشور ادامه پيدا كند. اما با گذشت هشت سال، اقتصاد ايران در سال 1392 با آشفتگي شديد و چالش هاي عميق داخلي و خارجي مواجه شد. يكي از مهم ترين اقدامات دولت احمدي نژاد در حوزه اقتصاد، اجراي طرح هدفمندي يارانه ها در سال 1389 بود كه با هدف كاهش نابرابري آغاز شد، اما عملاً شكاف هاي ساختاري اقتصاد ايران را نمايان تر كرد و ضربه مهلكي را به اقتصاد نحيف ايران، وارد ساخت. به استناد آمار بانك مركزي، حجم نقدينگي از حدود 68 هزار ميليارد تومان در سال 1384 به بيش از 460 هزار ميليارد تومان در سال 1392 رسيد. نرخ تورم نيز از 10/4% به بالاي 40% افزايش يافت و ارزش ريال در برابر دلار بيش از 300% سقوط كرد. گزارش هاي مركز آمار نشان مي دهد كه نرخ بيكاري از 11/5% در سال 1384 به 12.2% در پايان دوره احمدي نژاد رسيد. هم زمان، وابستگي بودجه كشور به درآمدهاي نفتي به مرز 65% رسيد و كسري بودجه در سال 1391 به حدود 53 هزار ميليارد تومان افزايش پيدا كرد. سوءمديريت در تخصيص منابع، عدم شفافيت مالي و واردات بي رويه نيز ازجمله عواملي بودند كه بنيان هاي اقتصادي كشور را تحت فشار مضاعف قرار دادند. در عرصه سياست خارجي، مواضع تند احمدي نژاد ـ ازجمله انكار هولوكاست و انتقاد شديد از غرب ـ بازتاب وسيعي در جهان يافت. اين مواضع، گرچه از سوي دولت ايران نشانه مقاومت و استقلال سياسي قلمداد مي شد، اما در عمل باعث شد تحريم هاي بين المللي از سوي شوراي امنيت سازمان ملل، اتحاديه اروپا و آمريكا به طور چشمگيري افزايش يابد. اين تحريم ها به طور خاص صنعت نفت، بانكداري و بيمه را هدف قرار داد و صادرات نفت ايران به كمتر از يك ميليون بشكه در روز كاهش يافت كه خسارت اقتصادي سنگيني را بر كشور تحميل كرد. افزون بر اين، تندتر شدن فضاي تنش آلود، زمينه ساز اقدامات خرابكارانه از جانب اسراييل، ازجمله ترور دانشمندان هسته اي ايران شد. در پايان اين دوره، ايران با تورم بي سابقه، نرخ بيكاري فزاينده و نارضايتي اجتماعي گسترده روبه رو بود. سياست هايي كه قرار بود عدالت و استقلال را به ارمغان بياورند، به شكل گيري بحران هاي متعدد اقتصادي و سياسي منجر شدند و تأثيرات منفي آن همچنان در ساختار اقتصادي و بين المللي ايران مشاهده مي شود.روحاني
شهروندان خسته از ايران آسيب ديده در سال هاي 1388-1392، كه با بحران هاي اقتصادي و تنش هاي داخلي مواجه بودند، با اميد به بهبود شرايط و بازسازي اقتصاد، به تدبير و اميدِ روحاني رأي دادند. دوره هشت ساله رياست جمهوري روحاني (1392-1400) با چالش هاي عظيمي آغاز شد كه بخش عمده اي از آن نتيجه تحريم هاي اعمال شده در دوره احمدي نژاد بود. روحاني با وعده تعامل و بهبود روابط بين المللي و رفع تحريم ها، مذاكرات هسته اي را آغاز كرد كه درنهايت به امضاي برجام در سال 1394 انجاميد. اين توافق منجر به كاهش تحريم ها و بازگشت بيش از 32 ميليارد دلار از دارايي هاي بلوكه شده ايران شد و صادرات نفت ايران را ـ كه كم تر از يك ميليون بشكه در روز شده بود ـ به بيش از 2/5 ميليون بشكه رساند؛ اما با خروج يك جانبه ترامپ از برجام در سال 1397، نرخ تورم كه تك رقمي شده و به 9/6% رسيده بود، دوباره افزايشي شد و در پايان دوره روحاني به حدود 45% رسيد. نرخ بيكاري با نوساناتي مواجه شد و سرانجام در حدود 9/8% تثبيت شد. سياست هاي اقتصادي اين دولت شامل اصلاح نظام بانكي و تلاش براي مهار تورم بود كه با بازگشت تحريم ها نيمه كاره ماند. اين دوره شاهد نوسانات شديد ارزي بود كه قيمت دلار را از 3200 تومان در سال 1392 به بيش از 24 هزار تومان در سال 1400 رساند. تحليل اين دوره براي درك بهتر مشكلات كنوني و يافتن راهكارهاي مناسب بسيار حياتي است. در حوزه اقتصادي، كابينه روحاني با مهارت و تخصص توانست در سال هاي ابتدايي، تورم را از بالاي 40% به كم تر از 10% كاهش دهد. اما با بازگشت تحريم ها پس از خروج آمريكا از برجام، تورم به بيش از 45% در سال 1400 افزايش يافت. بنابر گزارش هاي مركز آمار و اتاق بازرگاني، نقدينگي در اين دوره از 700 هزار ميليارد تومان در سال 1392 به بيش از 4600 هزار ميليارد تومان در سال 1400 رشد كرد كه بنا بر گزارش هاي رسمي، بخش بزرگي از آن ناشي از كسري بودجه و استقراض از بانك مركزي بود. نرخ بيكاري، كه در سال 1392 حدود 10/4% بود، در سال هاي ابتدايي دولت روحاني به 11/7% رسيد و در پايان اين دوره، با كاهش جزيي در حدود 9/6% تثبيت شد. كاهش 75 درصدي ارزش ريال در برابر دلار (از حدود 3200 تومان به بيش از 24 هزار تومان) و افزايش 200 درصدي قيمت كالاهاي اساسي، فشار اقتصادي شديدي بر مردم وارد كرد. نقاط قوت دولت روحاني شامل ديپلماسي فعال، تلاش براي كاهش تنش هاي بين المللي از طريق مذاكرات هسته اي و امضاي برجام، و جذب سرمايه گذاري خارجي بود كه در مقاطعي باعث رشد اقتصادي و افزايش صادرات نفت شد. از سوي ديگر، نقاط ضعف اين دولت شامل وابستگي بيش از حد به نتايج برجام، ناكارآمدي در اصلاحات ساختاري اقتصادي، ضعف در كنترل نقدينگي و تورم، و ناتواني در مقابله با فساد اقتصادي و رانت خواري بود.رييسي
در انتخابات رياست جمهوري سال 1400، بخش قابل توجهي از ايرانياني كه از سياست هاي دولت حسن روحاني ناراضي بودند، از شركت در رأي گيري خودداري كردند. در مقابل، گروهي ديگر با اميد به بهبود وضعيت اقتصادي و حل بحران هاي موجود، به سيدابراهيم رييسي رأي دادند. دولت سيزدهم به رياست رييسي (14001403) درحالي كار خود را آغاز كرد كه ايران با چالش هاي عميق اقتصادي همچون تورم بالا، نقدينگي فزاينده و تحريم هاي گسترده بين المللي مواجه بود. وعده هاي اوليه اين دولت شامل كنترل تورم، ريشه كن كردن فقر، تقويت توليد داخلي و ارتقاي روابط بين المللي به ويژه با كشورهاي همسايه و قدرت هاي شرقي بود. با اين حال، پيش از تكميل دوره چهارساله، سانحه اي براي رييس جمهور و همراهانش رخ داد كه عملاً به پايان زودهنگام دولت انجاميد. از منظر سياست خارجي، دولت رييسي بر گسترش همكاري با چين و روسيه تأكيد ويژه داشت. قرارداد 25 ساله با چين و توافقات راهبردي با روسيه ـ كه اواخر دولت روحاني منعقد شده بودند ـ ازجمله محورهاي اصلي دستوركار دولت سيزدهم محسوب مي شدند. در سطح منطقه اي نيز، تلاش براي عادي سازي روابط با برخي همسايگان، ازجمله عربستان سعودي از طريق ميانجي گري چين، نقطه عطفي به شمار مي رفت. هم زمان، درگيري هاي نظامي و حملات سايبري ميان ايران و اسراييل شدت گرفت و اين وضعيت به افزايش نگراني هاي امنيتي ايران انجاميد. با وجود انتظارات تهران از رويكرد نگاه به شرق ، عملكرد چين و روسيه چندان مطابق خواست ايران نبود. چين در نشست هاي شوراي همكاري خليج فارس (1401 و 1402)، از ادعاي امارات بر جزاير سه گانه ايراني حمايت كرد و روسيه نيز در سال 1402 در بيانيه مشترك با كشورهاي عربي، موضع مشابهي اتخاذ نمود. اين مواضع ـ با توجه به روابط گسترده ايران با پكن و مسكو ـ انتقادهاي جدي را در داخل كشور برانگيخت و ايده اتكاي راهبردي به شرق را با چالش مواجه كرد. افزون بر اين، به دليل عدم برقراري رابطه با ايالات متحده، بخش زيادي از تلاش هاي دولت براي برون رفت از تحريم ها و بهبود تعامل با همسايگان بي نتيجه ماند. در حوزه اقتصاد، دولت سيزدهم با كسري بودجه 480 هزار ميليارد توماني، رشد بالاي نقدينگي و تورم فراتر از 40% مواجه بود. براساس آمار بانك مركزي، حجم نقدينگي از 3700 هزار ميليارد تومان در آغاز دولت سيزدهم به بيش از 5700 هزار ميليارد تومان در پايان آن رسيد. در پاسخ به اين شرايط، دولت سعي كرد با حذف ارز ترجيحي و اصلاح يارانه ها، مسير مهار تورم را هموار سازد؛ اما داده هاي مركز آمار ايران (1402) نشان داد كه اين سياست ها قيمت كالاهاي اساسي را تا 300% افزايش داد. نرخ بيكاري نيز از 9/4% در سال 1401 به 9/8% در سال 1402 رسيد و طبق گزارش اتاق بازرگاني، سرمايه گذاري داخلي با كاهش 25 درصدي روبه رو شد. اگرچه صادرات نفت تا بيش از 1/2 ميليون بشكه در روز افزايش يافت، اما به دليل ارائه تخفيف هاي گسترده، درآمدهاي نفتي نسبت به ظرفيت بالقوه كشور كمتر از انتظار بود. هم زمان، تحريم هاي بين المللي عليه ايران در اين برهه تشديد شد و روند مذاكرات هسته اي در سال 1402 به طور كامل متوقف ماند. در مقايسه با دولت روحاني، آمارهاي رسمي حاكي از آن است كه دولت رييسي در بسياري از شاخص هاي كلان اقتصادي عملكرد ضعيف تري داشته است. از منظر اجتماعي، تشديد مشكلات معيشتي و افزايش نرخ بيكاري به همراه محدوديت هاي شديد اينترنتي و فيلترينگ در دولت سيزدهم، زمينه ساز نارضايتي هاي گسترده شد. حتي همسويي سه قوه و حمايت كامل رسانه هاي دولتي از كابينه نتوانست از بار فشار اجتماعي و اقتصادي بكاهد.پزشكيان
انتخابات سال 1403 ايران، كم ترين مشاركت مردمي را پس از انقلاب 1357 تجربه كرد؛ به طوري كه تقريباً نيمي از واجدان شرايط از حضور در پاي صندوق هاي رأي امتناع كردند. درنتيجه، اقليتي كه در انتخابات شركت كرد، مسعود پزشكيان را با هدف رفع مشكلات اقتصادي، بازسازي ساختار اقتصادي و بازگرداندن آرامش اجتماعي برگزيد و در اين روند، اقليت رقيبي را كه خود را اكثريت مي پنداشت، شكست داد. پزشكيان در كارزار انتخاباتي خود وعده هايي ازجمله پيوستن ايران به FATF، آغاز مذاكرات مستقيم با ايالات متحده و كشورهاي غربي، آزادسازي واردات خودرو و احترام به حقوق اقوام و مذاهب مطرح كرد. مرور اين تحولات و پيامدهاي ناشي از آن، براي ارزيابي چشم انداز سياسي و اقتصادي ايران حائز اهميت است. نخستين عملكرد شش ماهه دولت جديد (از شهريور تا اسفند 1403) نشان داد كه نه تنها بهبودي در شاخص هاي اقتصادي حاصل نشده، بلكه روند تورم و كاهش ارزش پول ملي تشديد شده و مفهومي به نام وفاق در سپهر سياسي ايران، اجرايي نيست. براساس گزارش هاي رسمي بانك مركزي و مركز آمار، نرخ دلار از حدود 55 هزار تومان در شهريور به بيش از 94 هزار تومان تا پايان اسفند رسيد؛ هم چنين تورم در بهمن ماه 1403 به 54/3% افزايش يافت. در اين بين، قيمت كالاهاي اساسي (به ويژه مواد غذايي) تا 70% رشد كرد، بهاي مسكن 45% بالا رفت و نرخ سوخت با افزايشي 75 درصدي مواجه شد. سياست هاي اقتصادي دولت پزشكيان ـ از تلاش براي كنترل بازار ارز تا آزادسازي واردات و پيوستن به FATF ـ تاكنون به نتيجه ملموسي منجر نشده و چالش هاي ساختاري اقتصاد ايران پابرجاست. مطابق آمار اتاق بازرگاني، سرمايه گذاري داخلي در همين بازه زماني با 20% افت روبه رو شده است. در حوزه سياست خارجي نيز دولت جديد با بحران هايي جدي روبه رو است. اتحاديه اروپا در دي ماه 1403، بخش كشتيراني و حمل ونقل دريايي ايران را به فهرست تحريم هاي خود افزود و محدوديت هاي بانكي و مالي را تشديد كرد كه مستقيماً تجارت خارجي ايران را تحت فشار بيشتري قرار داد. مطابق گزارش گمرك، اين تحريم ها طي چهار ماهه پاياني سال موجب كاهش 15 درصدي صادرات غيرنفتي شد و تحليلگران معتقدند كه ادامه مشكلات ساختاري و فقدان هماهنگي در سياست خارجي، قدرت دولت براي غلبه بر اين موانع را محدود كرده است. درمجموع، به رغم وعده هاي پزشكيان براي مهار تورم، تثبيت ارزش پول ملي و حل وفصل مناقشات بين المللي، هنوز تحولي اساسي در حوزه اقتصاد و ديپلماسي حاصل نشده و نارضايتي هاي اقتصادي و اجتماعي ادامه دارد.جمع بندي
ايران طي سال هاي اخير، با اتكا بر راهبرد نگاه به شرق و تمركز بر همكاري هاي گسترده با چين و روسيه، تلاش كرده است فشارهاي بين المللي و تحريم هاي اقتصادي را تعديل كند. در نگاه نخست، چنين راهبردي مي توانست جايگزيني براي محدوديت هاي ناشي از قطع يا كاهش روابط با قدرت هاي غربي به شمار رود، اما تجربه ثابت كرده است كه صرف تكيه بر شرق، به ويژه با توجه به ساختار شكننده اقتصاد ايران، نتوانسته نتايج چشمگيري به همراه داشته باشد. اقتصاد ايران علاوه بر اتكاي بيش ازحد به صادرات نفت و گاز، به دليل عدم تنوع و نبود حضور مؤثر در زنجيره هاي تأمين جهاني، در برابر شوك هاي بيروني بسيار آسيب پذير است. در اين ميان، چين و روسيه نيز با اولويت دادن به منافع ملي خود، بارها از ايران به عنوان ابزاري در مذاكرات با غرب استفاده كرده اند و در مواقعي مواضع آنان در قبال مسائل منطقه اي، مانند ادعاي امارات بر جزاير سه گانه، همسويي با منافع ايران نداشته است. چنين وضعيتي نشان مي دهد كه نگاه به شرق ، اگر بدون شناخت دقيق از نيازهاي راهبردي دو طرف و بدون ايجاد توازن در سياست خارجي دنبال شود، نمي تواند به بهبود پايدار شرايط اقتصادي و سياسي ايران منجر شود. مروري بر تجربه جهاني كشورها نشان مي دهد كه هيچ كشوري به رشد اقتصادي پايدار دست نيافته، مگر آنكه با قدرت هاي بزرگ جهان، ازجمله آمريكا و متحدانش تعاملات سازنده بازرگاني و ديپلماتيك برقرار كرده باشد. حتي رقباي ژئوپليتيكي ايالات متحده، مانند چين و روسيه، علي رغم اختلافات سياسي يا تحريم هاي مقطعي، روابط مستحكمي در عرصه هاي مالي و تجاري با آمريكا دارند؛ چين بزرگ ترين شريك تجاري اين كشور است و روسيه نيز به دنبال يافتن راه هايي براي كاهش فشار تحريم ها و پيوند مجدد با بازارهاي غربي است. اين درحالي است كه ايران به دليل تحريم ها و عدم دسترسي به فناوري هاي پيشرفته و سرمايه گذاري خارجي، در انزوا باقي مانده و از مزيت هاي تجارت بين الملل بي بهره است. در چنين شرايطي، محدوديت هاي ساختاري و تحريم هاي چندجانبه به عنوان مانع اصلي بر سر راه توسعه پايدار و جذب سرمايه هاي ضروري عمل مي كنند. با نگاهي به بيست سال گذشته، مي توان دريافت كه هر دولت در ايران با نقد دولت پيشين و وعده تغيير و بهبود وارد عرصه رقابت شده و با جلب آراي شهروندان، قدرت را در دست گرفته است؛ اما در عمل يا ادامه دهنده همان مسير قبلي بوده يا حتي در مواردي عملكرد ضعيف تري از خود نشان داده است. اين الگوي تكرارشونده، از نوعي ناتواني ساختاري در شكستن چرخه معيوب اقتصاد سياسي در ايران حكايت دارد. بررسي ها نشان مي دهد كه يكي از عوامل كليدي ناكامي دولت ها در تغيير اين روند، ساختار پيچيده تحريم هاي آمريكايي و بين المللي و نداشتن روابط ديپلماتيك مؤثر با ايالات متحده بوده است. برخلاف تصوري كه تحريم ها را صرفاً عاملي تحميلي از سوي قدرت هاي خارجي مي داند، واقعيت اين است كه به خاطر عدم انعطاف پذيري و ضعف در مديريت هوشمندانه روابط با جهان، تأثير اين تحريم ها بر اقتصاد و سياست ايران دوچندان شده است. از مجموع اين تحولات و تجارب مي توان نتيجه گرفت كه براي برون رفت از شرايط فعلي، لازم است ايران در سياست خارجي خود تجديدنظر بنيادين داشته باشد. اتكاي صرف بر يك يا دو قدرت و چشم پوشي از قابليت ها و ظرفيت هاي گسترده بازارهاي منطقه اي و فرامنطقه اي كه پيوندي ناگسستني با غرب دارند، اقتصاد را به سمت وابستگي بيشتر و مخاطرات فزاينده سوق مي دهد. در عين حال، كاهش اتكا به نفت و گاز، متنوع سازي شركاي تجاري و ورود به زنجيره هاي توليد جهاني، ابزارهاي اصلي براي افزايش تاب آوري اقتصادي است. دسترسي به فناوري هاي پيشرفته، سرمايه گذاري خارجي و هم چنين برقراري ديپلماسي فعال و هوشمندانه، مي تواند جايگاه ايران را در نظام بين الملل ارتقا داده و امكان جذب منابع كليدي براي رشد را فراهم كند. سرانجام، شجاعت در بازنگري تصميمات كلان، همراه با واقع بيني در ديپلماسي و اتخاذ رويكرد عمل گرايانه، تنها راهي است كه ايران را قادر مي سازد از تكرار حلقه معيوب ناكامي ها رهايي يابد و نقشي بسزا در اقتصاد و سياست جهاني ايفا كند.