به گفته «محمدرضا باهنر» چهره پرسابقه اصولگرا، سران قوا بايد از اختياراتي كه به آنان اعطا شده به طور بيشينه استفاده كنند، اما از ديد «علي شكوريراد» چهره حزبي اصلاحطلب،
تاكيد باهنر و شكوري راد بر كار و نگاه كارشناسي به عنوان مبناي وفاق نيروهاي سياسي

به گفته محمدرضا باهنر چهره پرسابقه اصولگرا، سران قوا بايد از اختياراتي كه به آنان اعطا شده به طور بيشينه استفاده كنند، اما از ديد علي شكوري راد چهره حزبي اصلاح طلب، در زمينه مسئوليت ها و اختيارات در كشور با نبود شفافيت و ناترازي مواجهيم. اين دو چهره سياسي در ميزگرد تلاقي با اشاره به اهميت نگاه كارشناسي، عملكرد جريان متبوع يكديگر در مجالس ششم و هفتم را هم مورد نقد قرار دادند. به گزارش تجارت نيوز"، براي تحقق هر چه بيشتر، سريع تر و كامل تر وعده هاي انتخاباتي دولت چه اقداماتي بايد صورت گيرد و چه راه هايي را بايد پيمود؟ اين موضوع را مدتي است در برنامه تلاقي با نخبگان و كنشگران سياسي، فرهنگي و اجتماعي به بحث و گفت وگو گذاشته ايم. تلاقي فرصتي براي تقاطع نظر صاحبان ايده درباره مهم ترين مسائل روز است. در ميزگرد هفتم تلاقي، محمدرضا باهنر دبيركل جامعه اسلامي مهندسين و علي شكوري راد عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران اسلامي پاسخگوي پرسش هاي ايرنا درباره موضوع يادشده بوده اند كه مشروح آن را در ادامه مي خوانيد: * با سلام و عرض خوش آمد خدمت بزرگواران. مستحضريد در مقاطعي همراه نبودن نهادهاي حاكميتي با برنامه هاي دولت ها، نزد نخبگان و آحاد مردم احساس انسداد سياسي، قفل بر اقتصاد و معيشت و كم دولتي ايجاد مي كند. مثال ها فراوان است؛ وقتي از صدا و سيما تا ديگر منابع رسمي مقابل برنامه هاي به تاييد مردم رسيده قرار مي گيرند، اين حالت پيش مي آيد كه حاصل آن كشمكش دامنه دار، حداقل از 1376 تاكنون بوده است. دولت آقاي پزشكيان دولتي مورد حمايت جبهه اصلاحات است اما براي خروج از تنگناهاي فعلي كشور، با فرمول و پيشنهاد وفاق پيش آمده؛ مخالفت و انتقاد از اين طرح و فرمول هم كم نبوده و مخالفان و منتقدان، گاه آن را تقسيم مناصب يا باج دهي سياسي تفسير كرده اند. دولت اما مي گويد اين راهي به سمت حل مسائل است. با اين اوصاف و به نظر شما فرمول وفاق چه مزايا و معايبي داشته؟ در چه مرحله اي قرار دارد؟ در خصوص آن چه بايد كرد؟ و چه پيشنهاداتي داريد؟ اگر اجازه بدهيد از آقاي باهنر شروع كنيم. بسم الله الرحمن الرحيم. سلام عرض مي كنم خدمت مخاطبين و تشكر مي كنم از شما و جناب دكتر شكوري راد.
بسياري از روساي جمهور، بعد از رسيدن به قدرت، اصولگرا و اصلاح طلب را قبول ندارند
اگر بخواهيم حكومت هاي دنيا را به طور كلي تقسيم بندي كنيم، عده اي با زور و تكيه بر اسلحه و عده اي هم مبتني بر رأي مردم حكومت مي كنند و حكومت مبتني بر راي مردم اسامي مختلفي از جمله دموكراسي و جمهوريت دارد؛ ما مي گوييم مردم سالاري. اما حكومت هايي كه مدعي اند مبتني بر رأي مردم به قدرت مي رسند و بايد پاسخگوي مردم باشند و وكيل آنها هستند، حتما حزب هايي دارند. در حكومت مردم سالاري ديني يكي از ابزارهاي غيرقابل اجتناب وجود چند حزب است كه بايد مرامنامه و اساسنامه داشته، چارچوب هايي را رعايت كنند و براي اداره حكومت و كشور برنامه داشته باشند. در حال حاضر در كشور ما حدود 150 حزب داريم كه مجوز هم دارند اما تعداد زيادي از اين احزاب فقط در روزهاي مبادا مثل انتخابات دور هم جمع مي شوند و جبهه چپ و راست و اصولگرا و اصلاحات از يك سري نامزدها حمايت مي كنند و تعدادي در مراكز قدرت قرار مي گيرند. اشكالات اما از همين جا شروع مي شود؛ كساني كه از قدرت استفاده مي كنند و از نردبان بالا مي روند، اولين كاري كه مي كنند اين است كه مي گويند اين نردبان را قبول ندارم و من خودم بالا آمدم! تقريبا از همه عزيزان و بسياري از روساي جمهور كد دارم كه بعد از رسيدن به قدرت، اصولگرا و اصلاح طلب را قبول ندارند. همچنين نماينده اي كه با شعار مثلا اصولگرايي يا اصلاح طلبي به مجلس مي رود در مجلس كاري به حزب پشتيبان خودش ندارد؛ يعني احساس مي كند مستقل است.
وقتي حزب نداشته باشي مثل اين است كه ايل و تبار نداشته باشي!
بعضي اوقات من مي گويم نماينده اي كه به مجلس مي رود و مي گويد من حزب ندارم و مستقل هستم مثل اين است كه فردي در شهر بگويد من ايل و تبار ندارم! خب اين كه افتخار نيست؛ اتفاقا بايد ايل و تبار داشته باشي، بايد خانواده داشته باشي و يك مجموعه فكري پشتوانه ات باشد. *آيا بحث وفاق آقاي پزشكيان، چارچوب و ساختارهاي حزبي مدنظر شما را تضعيف مي كند؟ باهنر: من براي وفاق حد و مرزي قائل هستم. بارها و بارها گفته ام كه پست هاي سياسي در حكومت ما حداكثر 100 پست است. اين كه نمي شود دولتي روي كار مي آيد و مي خواهد صدهزار مدير را عوض كند؛ يعني رييس جمهور وزير را عوض مي كند، وزير معاونين را، معاون مديركل، مديركل رييس اداره، رييس اداره هم مثلا رييس مدرسه و مدير مدرسه فراش را مي خواهد عوض كند! هر چهارسال در اين كشور حدود صدهزار مدير تغيير مي كند. در حالي كه در واقعيت در كشور مديران سياسي را اگر بخواهيم بشماريم بيست وزير، سي نفر استاندار، مثلا ده تا مدير بنگاه هاي بزرگ دولتي و 15 سفير هم داريم كه پست هاي صد در صد سياسي و حزبي دارند. بقيه قرار نيست كه دايم تغيير كنند و زير و رو شوند اما ما اين مشكل را داريم.
اين كه نمي شود دولتي روي كار مي آيد و مي خواهد صدهزار مدير را عوض كند
دوره آقاي پزشكيان انتخابات ويژه اي بود كه بحث هاي ديگري دارد؛ با تأييداتي كه شد، نهايتا به آقاي پزشكيان و جليلي رسيدند. از محضر هر دو بزرگوار عذرخواهي مي كنم اما اين پنجاه درصد رأي كه بزرگواران آوردند، بخشي از رأي آقاي پزشكيان از ترس آقاي جليلي بود و بخشي از رأي آقاي جليلي از ترس آقاي پزشكيان؛ يعني به ما هو رأي خودشان نبود و اين مقدار رأي را نداشتند. اما بنده همدلي و همراهي و همگرايي و وفاق را از اين بعد كاملا قبول دارم كه يك مسئول و يك رييس جمهور بگويد من از همه مديران و از همه جناح ها و احزاب كشور استفاده مي كنم و فقط بعضي پست هاي حساس را تغيير مي دهم. اما اين كه كسي بگويد ما اصلا جناح بندي و حزب و رقابت حزبي نداريم درست نيست. اتفاقا شأن حكومت ديني و مردم سالار و حكومت دموكرات به رقابت هاي آن است و در اين رقابت ها يك سري وعده ها داده مي شود. نكته آخر اين كه متأسفانه رقابت ها آنقدر تند و تيز است كه نامزدها وعده هاي غيرممكن زياد مي دهند. البته نمي خواهم از رييس جمهور شروع كنم. برخي نمايندگان در حوزه انتخابي خودشان به جوانان مي گويند من اگر نماينده شوم همه شما را سركار مي برم. در بين خانم ها مي گويند در حق شما ظلم شده و من حق شما را مي گيرم. در بين كارگران مي گويند كارفرماها زالو صفت اند و من فلان كار و بيسار كار را انجام مي دهم و وعده هاي عجيب و غريب و غيرممكن مي دهند. بعد كه به مجلس رفتند وعده ها فراموش مي شود. يكي از دوستان قديمي من در دوره نهم به محض ورود به مجلس گفت من آمده ام دو تا را چهار تا كنم و چهار تا را هشت تا كنم؛ گفتم بگذار عرقت خشك شود بعد مي فهمي كه هيچ غلطي نمي تواني بكني! اين وعده هايي كه تو مي دهي امكاناتش در كشور وجود ندارد. چطور مي خواهي حقوق ها را دو برابر كني؟ و فلان كار را بكني؟
وقتي كسي رييس جمهور شد، حداقل يك ليست دويست نفره بايد آماده داشته باشد
آقاي پزشكيان در اين قضايا وعده هايي درباره وفاق دادند و تا حد زيادي هم بنده كار ايشان را تاييد مي كنم؛ در همان چينش اول ايشان يك فراخوان دادند. اين از يك جهت خوب است اما ما بايد يك بانك اطلاعات نيروي انساني داشته باشيم كه وقتي كسي رييس جمهور شد، حداقل يك ليست دويست نفره آماده داشته باشد؛ نه اين كه اين طرف و آن طرف بگردد و مثلا بگويد آقاي باهنر شما چند نفر معرفي كن. آقاي شكوري راد شما چند نفر معرفي كن. اين كه نمي شود. مثلا براي وزارت صنعت سي نفر مطرح شدند و با آنها مصاحبه و صحبت شد و بالاخره هماي سعادت روي دوش آقاي اتابك نشست. طبعا 29 نفر ديگر مسأله دار مي شوند كه مگر ما چه ايرادي داشتيم كه ما را صدا كردند و مصاحبه كردند، سابقه من هم از فلاني بيشتر است و بعد رد شديم؟ از همان ابتدا يك سفره بزرگي پهن كردند و خب اين ها باعث دلخوري مي شود. در مجموع در خصوص عملكرد جناب آقاي پزشكيان در جهت وفاق و استفاده از نيروهاي متنوع كار خوبي كردند اما آن داستان كه همه مديران بايد عوض شوند متأسفانه همين طور ادامه دارد و در استان ها كه پيگيري مي كنيم تقريبا هيچ مديركل و رييس اداره اي از دوره قبل نبايد بماند و قس علي هذا و اين ضرر و زيان جدي براي كشور دارد.
شعار دكتر پزشكيان اين بود كه دعوا نكنيد و ديگران به وفاق ترجمه كردند
* آقاي شكوري راد نظر شما چيست؟ دولت، وفاق مطرح شده را راه حل يا كليد تجربي حل مسائل مي داند. به نظر شما چنين بوده؟ يا به قول آقاي باهنر تقسيم مناصب ناقص صورت گرفته است؟ شكوري راد: بسم الله الرحمن الرحيم. بنده هم بابت برگزاري اين ميزگرد از شما تشكر مي كنم و از آقاي باهنر؛ همچنين از مخاطبان اين برنامه. در خصوص سوال شما و بحثي كه آقاي باهنر در خصوص احزاب مطرح كردند؛ بحث تحزب بسيار مهم ولي بحث مستقل و نيازمند وقت زيادي است. در خصوص سوال شما درباره وفاق عرض كنم كه اين از ابتدا شعار دكتر پزشكيان نبود. شعار ايشان اين بود كه دعوا نكنيد و ديگران به وفاق ترجمه كردند. البته يكي از چند مولفه حكمراني خوب همين وفاق است. معنا آن كه اگر براي انجام كارهاي بزرگ وفاق وجود نداشته باشد آن كار صورت نخواهد گرفت. براي كارها و برنامه هاي كوچك شايد وفاق خيلي مهم نباشد اما براي برنامه هاي بزرگ وفاق لازم است؛ يعني همه مردم هم داستان شوند. حالا بعضي ها اين را به همدست شدن ترجمه كرده اند، ولي من مي گويم همان طور كه ما در نظام جمهوري اسلامي مي خواستيم كه اسلام را پياده كنيم ولي نحوه عمل ما باعث شده اسلام در معرض سوال قرار گرفته و تضعيف شده است؛ وفاق هم شعار بسيار خوبي بوده كه مطرح شده ولي به دليل اين كه با برنامه قبلي و با آگاهي و اشراف لازم اجرا نشده، موجب بازخوردهاي منفي نيز شده است. من نمي دانم در ذهن دكتر پزشكيان در مورد وفاق آيا كار منسجمي تعريف شده يا نشده؟ ولي آن چه در عمل اجرا شد به نظر من به دليل نواقصي كه دارد نتوانست محصول خودش را به بار بياورد. هژموني دولت بايد براي اجراي يك برنامه يا يك اصلاح يا يك كار برقرار باشد و وفاق براي آن برنامه اجرا شود؛ ايشان از ابتدا گفتند من برنامه اي ندارم و لازم است به عنوان يك جمله معترضه بگويم كه دكتر پزشكيان دو سه عيب داشت كه اتفاقا همين ها باعث شد كه رأي بياورد. يكي اين كه گفت من حزبي نيستم و نقطه ضعف ايشان نقطه قوت ايشان شد. خب حزبي نبودن همان طور كه آقاي باهنر گفتند نقطه ضعف است نه نقطه قوت. دوم اين كه گفتند من برنامه ندارم و برنامه نداشتن براي نامزد رييس جمهوري نقطه ضعف است نه نقطه قوت. سوم اين كه تيم نداشت و اين هم نقطه ضعف ايشان بود؛ اما هر سه نقطه ضعف ايشان باعث شد كه آقاي پزشكيان به يك پديده تبديل شود و رأي بياورد. چرا؟ چون بستر انتخابات و بستر سياسي جامعه، بستر نرمالي نبود.
پزشكيان دو سه عيب داشت كه اتفاقا همين ها باعث شد كه رأي بياورد!
حالا بحث پيش مي آيد و من بايد مطرح كنم. جامعه ما با دو بن بست مواجه بود. بستر غيرنرمال جامعه ما اين بود كه بخش بزرگي از مردم در جامعه احساس مي كردند به صخره ستبر بن بست خورده اند و راه براي اصلاح بسته شده است. در عرصه حاكميت هم يك عرصه يك دست ايجاد شده بود و تمام اجزاي حاكميت همسو شده بودند؛ از قوه قضاييه، مقننه و مجريه همه همسو و همفكر بودند. در شرايطي كه دو بن بست در دو سوي مردم و حاكميت وجود داشت، جبهه اصلاحات هم در شرايطي بود كه معلوم نبود سرنوشت انتخابات چگونه خواهد شد و بخش بزرگي از بدنه اصلاحات اميدي به انتخابات نداشتند؛ كما اين كه در انتخابات سه ماه قبل مجلس شاهد بوديم جبهه اصلاحات اساسا در انتخابات شركت نكرده و نامزدي معرفي نكرد. حالا در اين شرايط يك انتخابات برگزار شد كه از دل آن دكتر پزشكيان بيرون آمد كه هم حاكميت و هم بخش بزرگي از مردم و جبهه اصلاحات به اين نامزد رضايت داشتند واين نامزد شعار دعوا نكنيم داد كه بعد به وفاق تبديل شد.
مشكلات اساسي داريم كه نياز به جراحي دارد
*همپوشاني و افتراق هايي كه در حال حاضر بين نيروهاي سياسي داخل به وجود آمده بيشتر حول چه مسائل و محورهايي است و شماتيك آن چگونه ترسيم مي شود؟ باهنر: متاسفانه در حال حاضر هم در ساحت سياست، اقتصاد، فرهنگ و هم در ساحت ديپلماسي مشكلات اساسي و مسأله داريم و گروه ها، جريانات و افراد مختلف به اين مسائل پاسخ هاي مختلف و متضاد مي دهند. براي عبور از اين مساله ها نياز به جراحي هاي اساسي داريم. بعد از انتخابات كه خدمت آقاي پزشكيان رسيدم عرض كردم كه ما كباب نخورده ايم ولي بوي كباب را مي فهميم. از روز اول كه شما روي اين صندلي نشستيد عده اي مي آيند و مي گويند پول نداريم حقوق ها را بدهيم، پول يارانه ها را نداريم بدهيم، گندم خريده ايم، پول نداريم بدهيم. معدن طبس فرو ريخته و 50 نفر كشته شده اند. برق قطع است. كارخانه هاي سيمان و غيره تعطيل است و فولاد اين طور و آن طور. اگر شما 48 ساعت هم در شبانه روز بدويد، نمي رسيد. مسائل روزمره را هم نمي توانيد جمع و جور كنيد. در كنار اين ها اگر هم برسيد، مشكلات اساسي داريم كه نياز به جراحي دارد. عرض كردم وقتي مي گويم جراحي الزاماتش را مي فهمم، جراحي بيهوشي دارد، خونريزي و ريكاوري بعد از عمل دارد و همه اين ها را مي خواهد. گفتم شما بايد يك اتاق فكر كنار دستتان درست كنيد؛ همان طور كه آقاي شكوري راد فرمودند اين كه من برنامه و تيم ندارم، حزب ندارم و اين ها در حكومت دموكراتيك و مردم سالاري نقطه قوت نيست. عرض كردم يك نفر رييس جمهور مي شود و حالا بگرديم وزير از كجا پيدا كنيم كه حكمراني نمي شود. گفتم بايد براي شما يك اتاق فكر درست كنيم و آدم هايي كه آنجا مي گذاريد، بايد مجرب و مورد اعتماد شما باشند و يك نقشه راه براي آن جراحي ها بكشند و اين ها را بايد از مسائل روزمره فارغ كنيد تا در خصوص مشكلات روزمره كاري نداشته باشند و كلان نگر باشند. فقط بنشينند و طراحي كنند. نكته ديگري كه گفتم اين است كه اين طوري هم نيست كه دكتر پزشكيان بگويد حالا سرمان شلوغ است به اين كارها برسيم؛ بعد كه سرمان خلوت شد به جراحي ها رسيدگي مي كنيم؛ خير هر هفته اي كه اين جراحي ها را به تعويق بياندازيد يك سال عقب مي افتيد و اين قدر مشكلات پيچيده شده و گرفتاري ها زياد شده كه بايد در اسرع وقت حل و فصل شود.
تورم 40 درصدي پي درپي، بخش عظيمي از طبقه متوسط اقتصادي را به طبقه فرودست تبديل كرده است
به عنوان نمونه مي گوييم الان حدود هفت سال است كه ما پشت هم تورم نزديك 40 درصد داريم. 40 درصد براي هفت سال را آقايان اقتصادي و رياضي دان مي دانند 280 درصد نمي شود؛ چون مركب است و اگر امسال هم اين درصد را اضافه كنيم درصد تورم در طول هشت سال نجومي مي شود. اين وضع بخش عظيمي از طبقه متوسط اقتصادي را به طبقه فرودست تبديل كرده است. اين تورم از كجا ناشي مي شود؟ ما سه ناترازي اساسي داريم؛ ناترازي بودجه عمومي دولت، ناترازي بانك ها و ناترازي صندوق هاي بازنشستگي. از ناترازي انرژي، آب وموارد ديگر هم فعلا بگذريم. بايد اين ناترازي ها را حل كرد. درباره ناترازي انرژي تاكنون آقاي دكتر پزشكيان چندين بار گفته اند كه اين طور نمي شود و بايد اين را حل كرد. بله بايد اين فكر را كرد. در خصوص ناترازي انرژي دو اهرم داريم؛ اهرم مديريتي و اهرم قيمتي. كشوري كه بيشترين منابع نفت و گاز در دنيا را دارد، بنزين را ليتري 70 تا 80 سنت وارد مي كنيم و سه هزار تومان مي فروشيم. ما در سال 1404 و 1405 به بزرگترين وارد كننده فرآورده هاي نفتي در خاورميانه تبديل خواهيم شد، اين كه نمي شود.
ما امروز با همين وضع بد اقتصادي سالي 200 ميليارد دلار دركشور يارانه مي دهيم اما به شدت ناعادلانه
*البته مستحضريد مشتري بنزين و ديگر حامل هاي انرژي، بيشتر همان طبقه متوسطي است كه فرودست شده و اين كار را پيچيده تر مي كند. باهنر: بله، اگر اصلاح قيمتي ناگهاني هم صورت بگيرد تورم قيمتي 40 درصد يك دفعه اوج مي گيرد و به 80 درصد هم مي رسد. جمله اي بگويم و شايد عدد كمي سنگين باشد وآقاي شكوري راد به من ايراد بگيرد اما من با محاسبه رياضي عرض مي كنم، ما امروز با همين وضع بد اقتصادي سالي 200 ميليارد دلار دركشور يارانه مي دهيم اما اين يارانه به شدت ناعادلانه است؛ هر كسي بيشتر مصرف مي كند از يارانه بيشتر استفاده مي كند و هر كسي كمتر مصرف مي كند از يارانه كمتري استفاده مي كند؛ در حالي كه اين بايد عادلانه باشد. اگر اين 200 ميليارد دلار را روي كاغذ بنويسيم، در حال حاضر روزي شش و نيم ميليون بشكه نفت و معادل آن گاز را در كشور مصرف مي كنيم؛ قيمت فوب اين ها را با قيمت داخلي مقايسه كنيد. برق و آب و انرژي كه مصرف مي شود همين طور. كاش اين مصرف عادلانه بود، اما به شدت ناعادلانه است؛ پولدارها كه چندين اتومبيل دارند از اين يارانه استفاده مي كنند و فقرا فقط نظاره گرند و از اين يارانه بهره اي ندارند.
پزشكيان نياز امروز ما بود كه بيايد و بن بست ها را بشكند
* جناب شكوري راد، در اين خصوص اگر صحبتي داشتيد فشرده بفرماييد؛ اما سوال بنده اين است كه وضعيتي كه خودتان تشريح كرديد در خصوص انسداد و نااميدي و وضعيت اقتصادي كه ايشان اشاره كردند به هر حال يك خروجي داشت كه وضعيت جديدي را ايجاد كرده است و در اين وضعيت جديد مي بينيم كه اين بحث دعوا نكنيد يا وفاق، حداقل در موضوع مذاكرات تا حدودي جواب داده است. مي بينيم كه دايره مخالفان كوچك شده و خيلي از مخالفان مذاكرات به موافقان پيوسته اند و اين كار استارت خورده است. شايد تا چند هفته پيش تصور اين اتفاق سخت بود، اما اين اتفاق افتاده است. تغيير رويكرد مخالفان را ديديم كه نوعي وفاق ولو نيم بند حاصل شده است. ديدگاه شما در اين خصوص چيست؟ و آيا اين قابل تعميم به ساير مسائل هم هست يا خير؟ شكوري راد: در ادامه بحث هاي قبل عرض كنم كه نقطه ضعف هاي دكتر پزشكيان را كه عامل رأي آوري ايشان شد تحليل كردم و الان هم مي گويم كه ايشان نياز امروز جامعه ما بود؛ دكتر پزشكيان نياز امروز ما بود كه بيايد و اين بن بست ها را بشكند. همان نقاط ضعف ايشان در اين شرايط غيرنرمال، نقطه قوت ايشان شد و خوشبختانه ايشان شعارهاي خوبي هم داده، شعار دعوا نكنيم شعار بسيار درستي است. وفاق هم كه اساساً بخشي از تئوري حكمراني خوب است؛ منتهي براي اجراي آن ايده كاملي وجود نداشت. عنوان بسيار زيبا و خوب بود اما براي اجراي آن ايده اي نبود؛ كجا و چه كاري بايد صورت گيرد؟ بنابراين به تقسيم مناصب تبديل شد اما اصلا وفاق تقسيم مناصب نيست. دولت بايد جهت گيري داشته باشد و براي آن نيروهاي خودش را بچيند.
اين كه فكر رييس جمهور به اصلاح طلبان نزديك است اما مي گويد مي خواهم منويات رهبري را اجرا كنم، نقطه كليدي خروج از بن بست است
* اين رويكرد اما در همراه سازي بيشتر جريان ها در مذاكره مربوط به رفع تحريم جواب نداد؟ شكوري راد: بله جواب داد. دكتر پزشكيان به دليل ويژگي هاي فردي و بر اساس سه شعاري كه داشت؛ دعوا نكنيم، كار كارشناسي مبناي اداره كشور باشد و عدالت علوي كه سه شعار فطري بود و به نظر من شعار سياسي نبود و شايد خيلي تيمي روي آن فكر نشده بود، در حال پيشروي است. ايشان بر اساس تجربه شخصي و فطرت پاكي كه دارد اين شعارها را مطرح كرد و تا الان هم جواب داده؛ يعني در انتخابات جواب داد و براي پزشكيان رأي جمع كرد. به نظر من وفاق در راستاي اين است كه وقتي دكتر اين حرف ها را زد، گفت من آمده ام منويات رهبري را اجرا كنم. اين كه فكر دكتر به اصلاح طلبان نزديك است اما مي گويد مي خواهم منويات رهبري را اجرا كنم، نقطه كليدي خروج از بن بست است؛ همين كه مي گويم ايشان نياز امروز جامعه ما است و مي توانست با اين رويكرد بن بست را بشكند و شكست و عملا ديديم برداشتن بخشي از فيلترينگ كاري بود كه از اعتبار و پشتوانه رهبري براي تحقق وعده اي كه داده بود استفاده كرد.
قانون حجاب كه مي توانست در جامعه بحران ايجاد كند با حمايت رهبري از آقاي پزشكيان متوقف شد و مذاكرات هم در حال انجام است
دوم اين كه در حقيقت، رويكرد پزشكيان موجب شد كه وفاق در سطح عالي مديريت كشور اتفاق بيافتد؛ يعني الان مي بينيد كه روساي سه قوه هم راستا با رهبري هستند و در جهتي حركت مي كنند كه اين جهت مطلوب جامعه هم هست و شما مي بينيد كه قانون عفاف و حجاب كه مي توانست در جامعه بحران ايجاد كند با پشتوانه حمايت رهبري از آقاي پزشكيان متوقف شد و بعد مذاكره كه مي توانست براي خروج از بن بست در سطح روابط خارجي و رفع تهديدهاي بين المللي و برداشتن تحريم ها قدم موثري باشد الان در حال انجام بوده و همه به آن اميدوارند و جامعه اميدوار است. اين ها دستاوردهاي خوبي است. عملكرد دكتر پزشكيان نمره قبولي دارد. حتي فكر مي كنم تا الان بيش از حد انتظار توفيق حاصل كرده است. موضوعي كه در بحث وفاق مي گويم اين است كه بخشي از حاميان ايشان به دليل اين كه وفاق به درستي و بر اساس يك رويكرد تعريف شده اي در همه زمينه ها اعمال نشد، دچار سرخوردگي شدند، در حالي كه پزشكيان در يك طرف حمايت رهبري و در طرف ديگر حمايت بدنه جامعه و حاميان خودش را دارد لذا بايد هر دو را حفظ كند و به گونه اي وفاق را اجرا كند كه هم در راس و هم در بدنه احساس رضايتمندي را داشته و افزايش هم بدهد.
سران سه قوه بايد از اختياراتي كه رهبري به آنان اعطا كردند، براي عبور از وضعيت جنگ اقتصادي استفاده كنند
ايرنا: اجازه بدهيد اين را در قالب يك سوال از جناب آقاي مهندس باهنر مطرح كنم؛ به نظر شما پزشكيان سرمايه حمايت رهبري را چگونه بايد به تحقق وعده هاي انتخاباتي اش متصل و از آن بهره ببرد؟ در حوزه مذاكرات قدري پيشرفت حاصل شده، در بقيه حوزه ها مثل ناترازي و جراحي هاي مورد نظر شما كه دولت هم وعده اصلاح داده از اين حمايت رهبري چگونه بايد استفاده كند؟ باهنر: به نظر من، مقام معظم رهبري خودشان حدود پنج شش سال قبل تمهيدي انديشيده اند و فرمودند روساي قوا يا همان شوراي عالي مديريت اقتصادي جلسه بگذارند. بحث ايشان اين بود كه جنگ ما با دنيا جنگ اقتصادي و بسيار جدي است و براي آن يك قرارگاه نياز داريم؛ فرمودند روساي سه قوه به اضافه مشاورين خودشان كه يك جلسه ده دوازده نفره مي شد. از زمان آقاي روحاني هم بود و آقاي نهاونديان دبير جلسه بودند و بعد آقاي محسن رضايي دبير جلسه شدند. فرمودند در خصوص مسائل مملكت به اجماع كه رسيدند با من هم مطرح كنند. به آنها اذن مي دهم كه جلو بروند. سال گذشته اين اختيار را حضرت آقا بيشتر كردند و فرمودند كه اگر روساي قوا به تصميمي رسيدند، ديگر نياز نيست به من منتقل كنند، بروند و عمل كنند. برداشت من اين بوده و هست كه اين جلسه يك قرارگاه است. در جنگ و قرارگاه اگر روساي سه قوه به نتيجه اي برسند، ديگر منتظر شور اول و دوم و كميسيون اقتصادي و مجمع تشخيص و حالا ببينيم چه مي شود؟ و دو فوريتي و سه فوريتي و تك فوريتي ديگر نمي شوند. الان به صورت طبيعي يك تصميم قانوني در كشور دو سال زمان مي برد. در حالي كه از قبل براي مواقع خاص در شوراي امنيت ملي نهادي تاسيس شده بود براي دور زدن تحريم ها كه مجوزاتي مي داد. مثلا فرض كنيد وزارت نفت مي خواست روي فروش نفت تخفيف بدهد، بايد آن شورا عمل مي كرد. آن اختيارات هم به روساي سه قوه سپرده شده است. اما اين كه مي گوييد چگونه؟ به نظر من ابزار آن الان آماده است؛ البته رييس مجلس، رييس قوه قضاييه و رييس جمهور در اين قضايا بايد به وفاق برسند و من صريح مي گويم در آن جلسه اختيارات ذاتي و مسئوليت هاي ذاتي را بايد رها كنند. رييس مجلس مثلا نگويد اگر بخواهيد اين كار را بكنيد بايد به مجلس لايحه بدهيد و دو فوريتي و سه فوريتي، خير اين ها نيست؛ البته بگويم رييس مجلس هم دستش زير ساطور رأي نماينده ها است و خيلي مقصر نيست. اين ها نيازمند تمهيد است. در زمان جنگ هم وقتي يك قرارگاه تأسيس مي شد اگر تصميم مي گرفتند از كدام جبهه چگونه و چه زماني عمل كنند، ديگر منتظر نمي مانند كه بالا بيايد و سلسله مراتب را طي كند و فرماندهي كل قوا اذن بدهد و بعد عمل كنند. قرارگاه مي نشست برنامه ريزي مي كرد، تصميم مي گرفت و عمل مي كرد. ممكن بود در عملكردها دو تا خطا و چهار توفيق هم باشد. اصلا تعريف قرارگاه، تعريف ديگري است و با ساختار بوروكراتيك عادي همخواني ندارد. اين كه چگونه آقاي پزشكيان بايد از اين موقعيت استفاده كند، بايد بگويم كه مقام معظم رهبري كاملا اين موقعيت را ايجاد كردند و به ايشان اختيار دادند.
بعد از وقايع آبان 98 تنها كسي كه مسئوليت را پذيرفت حضرت آقا بودند
در زمان آقاي روحاني در خصوص تغيير قيمت بنزين، روساي قوا تصميمي گرفتند و عمل كردند و وقتي اوضاع جامعه شلوغ شد و بعضي پمپ هاي بنزين به هم ريخت تقريبا هيچ يك از روساي قوا مسئوليت اين را نپذيرفت. كسي كه مسئوليت را پذيرفت حضرت آقا بودند و ايشان آمدند و گفتند اين كار بايد انجام مي شد. مي خواهم بگويم اين ساختار الان تأسيس شده و وجود دارد. البته نبايد ساده انگاري كرد چون اگر قرار باشد مثلا در حوزه انرژي قيمت ها اصلاح شود، يك جاهايي مشكلاتي به وجود مي آيد و اين طور نيست كه بگوييم اين حل مي شود و مشكلي به وجود نمي آيد و خيلي ساده همه مي پذيرند. * ضمن اين كه اگر گشايش هايي در تحريم ها به وجود بيايد شايد تاب آوري مردم هم بيشتر و راحت تر بشود. باهنر: بله با هم بايد انجام شود. متأسفانه اين حرف ها خوب نيست اما بايد بگويم كه ما به عنوان كشوري كه بيشترين منابع را داريم، در منطقه از نظر توليد و مصرف بدترين وضعيت را داريم. در كشورهاي توسعه يافته اگر يك سال مصرف انرژي، يك درصد بيشتر از توليد ناخالص داخلي رشد كند، مثلا رشد توليد ناخالص داخلي سه درصد و مصرف انرژي چهار درصد باشد اين را بحران اعلام مي كنند. اما سه سال است كه مصرف انرژي در كشور ما حدود 10 درصد رشد مي كند و اين كه شما مي گوييد تحريم ها برداشته شود، شايد مسائل حل مي شود، حتي اگر همه تحريم ها هم برداشته شود، بعضي از مسائل تا به ريل اصلي برسد ممكن است سه يا چهار سال طول بكشد و گرفتاري وجود داشته باشد، اما بايد از اين گردنه ها عبور كنيم اگر عبور نكنيم مشكلات سخت تر و سخت تر مي شود.
مشكل كشور ما اين است كه اختيارات و مسئوليت ها شفاف نيست و دچار ناترازي است
* جناب آقاي شكوري راد، برخي از كارشناسان و حتي شماري از مردم نظرشان اين است كه حتي اگر مذاكرات به نتيجه برسد و بخشي از تحريم هاي اقتصادي هم برداشته شود، فايده چنداني ندارد و اتفاقي نمي افتد، چرا كه اراده و برنامه اي براي توسعه و افزايش رفاه عمومي وجود ندارد. نظر شما چيست؟ شكوري راد: براي جلسه سران قوا اصطلاح نظامي قرارگاه را به كار بردند. مشكل كشور ما اين است كه كارها و تصميم گيري ها و اختيارات و مسئوليت ها شفاف نيست و اين كه الان ناترازي ها مطرح شده، به نظر من يكي از مهم ترين ناترازي ها، ناترازي اختيارات و مسئوليت ها است كه در كشور بحران ايجاد مي كند. حالا اگر اختياري كه به سران قوا داده شده درست استفاده مي شد شايد مي توانستيم راحت تر بحران ها را پشت سر بگذاريم. به هر حال در شرايطي هستيم كه زمين ناهموار است و در زمين ناهموار طبيعتا نوع مديريت متفاوت است درشرايطي كه رييس جمهور پيروز انتخابات بوده و حق داشت مديرانش را از همفكران خودش انتخاب كند و نكرد و سعي كرد كه حداقل در مناصب، وفاق را به وجود بياورد؛ كما اين كه من در شوراي راهبري انتخاب وزراي دولت بودم از بين مجموعه گروه هايي كه نظر داده بودند نيمي استفاده شد و نيمي خرج وفاق شد و بعضي خوب درآمدند و بعضي هم خير.
نيمي از خروجي شوراي راهبري انتخاب وزراي دولت خرج وفاق شد
نيمي از خروجي مجموعه عمل نشد و خرج وفاق شد. بعضي از كساني كه از آن طرف در آمده بودند نيروهاي بهتري بودند و به همين دليل مي گويند وفاق درست عمل نكرد. مثلا مي گويند آقاي قاليباف موضوع وفاق را درست متوجه نشده و آقاي پزشكيان درباره اين موضوع فطري عمل مي كند و از قبل روي آن كار نشده و كاملا شخصي است و يكي از نقاط ضعف ايشان اين است كه تجربه كار تيمي كمي داشته و هميشه فردي عمل كرده و هيچ وقت در مجموعه نبوده و با خرد جمعي و تيم حركت نكرده است؛ ولي خب به نظر من چون با ايشان يك آشنايي مختصر قديمي دارم، از زماني كه دولت تشكيل شد تا الان در هر ملاقات شاهد بهتر شدن دكتر پزشكيان بودم؛ البته جسارت به ايشان نباشد و بنده كوچكتر از آن هستم كه نظر بدهم ولي هر بار بهتر از قبل بوده، به دليل اين كه در دولت كار جمعي مي كند و با خرد جمعي حركت مي كند. يكي ديگر از شعارهاي دكتر پزشكيان كار كارشناسي است؛ اين يعني كار عقلاني و اگر كار عقلاني صورت بگيرد منشأ وفاق مي شود. بنده با آقاي باهنر اختلاف نظر سياسي داريم ولي مطمئنم كه اگر يك كار كارشناسي صورت بگيرد با هم به توافق مي رسيم؛ يعني در ايشان مي بينم كه به آن كار كارشناسي تمكين مي كند و بنده هم همين طور. بنابراين ما هم راستا مي شويم و كار كارشناسي همه شعارهاي اصلاح طلبانه را هم پوشش مي دهد؛ يعني تمام شعارهايي كه ما در راستاي اصلاحات داديم، كار كارشناسي همه را پوشش مي دهد. چرا؟ چون اساسا اصلاحات حركت مبتني بر عقلانيت است. بنابراين حكم به كار كارشناسي حكم به اصلاحات است.
كار كارشناسي و عقلاني منشا وفاق است
* موضوع ناترازي ها بحث بسيار مهمي است و متاسفانه ما در همه زمينه ها حتي در آب و هوا و محيط زيست هم دچار ناترازي هاي شديد هستيم. آقاي شكوري با تعميم قضيه اي كه در مذاكرات اتفاق افتاد به ديگر مسائل و ناترازي ها موافقيد؟ مقدور است؟ يعني با همين كار كارشناسي مي شود به جنگ ناترازي ها رفت يا خير؟ اول آقاي مهندس بفرمايند سپس حضرتعالي. باهنر: من وفاق و كار كارشناسي را با تمام وجود تجربه كرده ام. آقاي شكوري راد هم مي توانند بروند تحقيق كنند. من معتقدم 10 درصد از تصميماتي كه مجلس مي گيرد جناحي و سياسي است و 90 درصد كار ملي است و دركار ملي اعتقادات جناحي را نبايد خيلي وارد كرد. بنده در هفت دوره پارلمان حضور داشته ام، در تعداد زيادي از اين مجالس هم از نظر حزبي و جناحي اكثريت مطلق داشته ايم. * در سابقه پارلماني بايد نفر اول باشيد. باهنر: دو سه نفر ديگر هم هستند. براي مثال كميسيون ويژه مي خواست براي هدفمندي يارانه ها تصميم گيري كند، اگر مي خواستيم همه كميسيون ويژه را هم از جناح خودمان بگذاريم، مي توانستيم اما بنده با قاطعيت گفتم كه حتما بايد از اين 11 نفر پنج نفر از اصلاح طلبان و شش نفر اصولگرا باشند. وقتي من رييس آن كميسيون شدم گفتم بايد نايب رييس مجيد انصاري باشد، در حالي كه مجيد انصاري در جناح مقابل است. مشكل ناترازي بودجه و بانك ها و انرژي و ... ربطي به اصولگرا و اصلاح طلب ندارد و در عين حال به همه ربط دارد اتفاقاً در كارهاي ملي اين هم آوايي و همگرايي جواب مي دهد، آن جا بحث جناحي نيست و مشكل ناترازي بودجه و بانك ها و انرژي و غيره اصلا بحث جناحي نيست و ربطي به اصولگرا و اصلاح طلب ندارد و در عين حال به همه هم ربط دارد. *آقاي باهنر، شنيدن اين نكات از زبان شما خيلي ذي قيمت و ارزشمند است؛ چون شما چهره اي به شدت حزبي و جناحي شناخته مي شويد و اين مهم است. باهنر: برويد جست وجو كنيد ببينيد واقع قضيه چيست؟ الان يك موضوع را هم لو بدهم؛ روز جمعه اي كه آقاي پزشكيان رأي آورد، بنده با شتاب گشتم و آقاي قاليباف را پيدا كردم و روز بعد از انتخابات يك جلسه دو نفره با ايشان داشتم. به ايشان گفتم آقاي قاليباف، وضعيت امروز شما در مجلس، مثل وضعيت من با آقاي ناطق در سال 76 در مجلس است. آقاي ناطق رقيب آقاي خاتمي بود و من رييس ستاد كل ايشان بودم. آقاي خاتمي رأي آورد آقاي ناطق تبريك گفت. من هم روز يكشنبه به ديدن آقاي خاتمي رفتم و تبريك گفتم. به آقاي قاليباف گفتم وضعيت شما الان اين است و اگر به شما ركب زده اند يا هر چيزي، به هر حال رأي شما ريخته و رقيب شما رييس جمهور شده و الان بايد همه همت خودت را بگذاري و به همه وزراي پيشنهادي پزشكيان رأي بدهي؛ هر كسي را كه معرفي كرد. ايشان رييس جمهور است.
استيضاح وزير اقتصاد؛ نقطه ضعف مجلس
آقاي شكوري راد شايد يادشان باشد، وقتي آقاي خاتمي رييس جمهور شد و وزرايش را به مجلس معرفي كرد، خب بنده و آقاي ناطق مهره هاي قدرتمندي در مجلس بوديم؛ آقاي ناطق رييس بود و من جزو اعضاي موثر بودم. ما به همه وزراي آقاي خاتمي رأي داديم اما به چهار نفر از وزراي پيشنهادي آقاي احمدي نژاد رأي نداديم. عرض بنده اين است كه از آقاي قاليباف خواهش كردم، التماس كردم، گفتم مديريت كن هر چقدر مي خواهي قبلش رايزني كن ولي هر كس كه به نتيجه رسيده و آمد به مجلس، شما تلاش كن رأي اعتماد بدهيد. اين كه آقاي همتي استيضاح شد را هم حتما يك نقطه ضعف مجلس مي دانم. وزير اقتصاد را در اين اوضاع و احوال اقتصادي و مسائل ديگر استيضاح كردند، چه فايده اي داشت؟ تازه ته قضيه را در مي آوري مجلس از بانك مركزي دلخور بود، چون دستش به بانك مركزي نمي رسيد گفت آقاي همتي. آقاي قاليباف آنجا يا بي تفاوت بوده يا به طرف استيضاح كنندگان. من اين نقد را كاملا مي پذيرم. در اين وضعيت، تصميمات مجلس يا حتي دولت نهايتا 10 تا 15 درصد جناحي و بقيه ملي است. طرفداران تيم يرسپوليس و استقلال موقعي كه اين دو تيم با هم رقابت مي كنند همديگر را به اصطلاح آتش مي زنند اما موقعي كه اين ها به تيم ملي بروند، بچه هاي استقلال از پرسپوليس دفاع مي كنند و بچه هاي پرسپوليس از استقلال دفاع مي كنند. اين ها به اين رشد رسيده اند كه وقتي در تيم استقلال يا پرسپوليس بازي مي كنند، بايد دفاع كرد اما وقتي به تيم ملي مي روند، ديگر بحث تيم ملي است. بسياري از مشكلات مان را بايد از ديد تيم ملي حل كنيم نه تيم راست و چپ و اين ها.
قياس مجلس ششم با ديگر مجالس
* با آقاي باهنر شروع كرديم و با آقاي شكوري راد بحث را تمام كنيم؛ درباره همين بحث بفرماييد آقاي شكوري راد. شكوري راد: آقاي باهنر گفتند كه مجلس معمولا 10 درصد بيشتر كار غيركارشناسي ندارد؛ ولي مجلسي كه تراز ملت باشد. دوره هاي مجلس قابل مقايسه هستند. دوره هاي قبلي مثل دوره ششم كه ما بوديم با مجلس امروز بسيار متفاوت است؛ يعني مجلس در راستاي منافع ملي و كلان نگر بود. باهنر: حتي ماجراي اعتصاب و قضاياي مربوطش را هم مي پسنديد ديگر؟ * به نكته خوبي براي بحث با هم اشاره كرديد! ادامه دهيد لطفا. شكوري راد: اگر موقعيت شد درباره موضوع اعتصاب نمايندگان در مجلس هم بحث مي كنيم؛ به هرحال يكي از افتخارات بنده اين است كه عضو مجلس ششم بودم.
آقايان در دوره ششم تصميم گرفتند كه مجلس را بتركانند!
باهنر: حادثه هفتم تير كه اتفاق افتاد، بعضي از مجروحين مجلس با برانكارد به صحن آمدند تا مجلس از رسميت نيافتد اما اين آقايان در دوره ششم تصميم گرفتند كه مجلس را بتركانند. شكوري راد: عرض كردم به نظر من آن بحث هاي مجلس ششم قابل دفاع است. باهنر: بله آقايان استدلال هاي خوبي دارند. شكوري راد: حالا چون آقاي باهنر يك مقدار فلفل به بحث اضافه كردند، من هم يك مقدار فلفل به بحث اضافه كنم؛ آقاي باهنر، شما در مجلس هفتم يكي از حرف هايي كه زديد اين بود كه قيمت حامل هاي انرژي را تثبيت مي كنيد. براساس برنامه اي كه آقاي خاتمي تنظيم كرده بودند و مطابق سند چشم انداز 20 ساله، قرار بود قيمت به صورت پلكاني بالا برود. آن هنگام آقاي حداد عادل گفتند كه ما مي خواهيم ژاپن اسلامي درست كنيم و نتيجه اش را مي بينيم. گفتند هديه اي كه مجلس براي مردم دارد اين است كه در همان سال اولي كه مجلس هفتم روي كار آمد، حامل هاي انرژي را افزايش قيمت نمي دهيم؛ كارشناسان اذعان دارند اين ناترازي كه امروز در انرژي داريم نتيجه آن تصميم است.
ناترازي كنوني انرژي نتيجه تصميم اشتباه مجلس هفتم
باهنر: كاملا حرف شما را قبول دارم و قطعا يكي از اشتباهاتي كه در مجلس هفتم انجام داديم همين موضوع تثبيت قيمت ها بود. شكوري راد: خيلي ممنون از اين كه نقدپذير هستيد و اين را مي پذيريد. * اتفاقات زيبايي در برنامه تلاقي ما مي افتد. مثل همين نقد و بحث و پذيرش ها. جناب شكوري راد شما چقدر نقد ايشان را وارد مي دانيد؟ درصد بگوييد. هيچ درصد؟ باهنر: حالا ول كن آقاي مجري ايشان را. شكوري راد: موقعيت آقاي باهنر با موقعيت من فرق مي كند؛ ما از نيروهايي هستيم كه از وقتي از مجلس ششم بيرون آمديم، از همه جا رانده و رد صلاحيت و به حاشيه رانده شديم و در حاكميت حضور نداريم. از سال 83 و 84 كه دولت اصلاحات تمام شد، همه اصلاح طلبان به حاشيه رانده شدند و حاكميت در دست آقاي باهنر و همفكران ايشان بوده است. * البته آقاي باهنر هم بيشتر در ميان همفكران شيخوخيت دارند و چند سالي است كه پست و منصب نگرفتند. باهنر: از مجلس نهم به بعد خودم كانديدا نشدم.
در موقعيت ممتازي براي خروج از بن بست ها قرار داريم
شكوري راد: به هر حال ايشان در مجمع تشخيص مصلحت هستند و در مركز حاكميت حضور دارند و طبيعتا ايشان خيلي راحت تر مي توانند نقد ما را بپذيرند؛ چون اگر ما نقدي را بدون اين كه راجع به آن بحث كنيم بپذيريم، فوري هزينه هاي آن را از ما مي گيرند. به همين دليل، كساني كه در قدرت هستند امكان بهتر و بيشتري براي اين دارند كه بتوانند نقدها را پذيرفته و رسما اعلام كنند؛ البته اگر در جلسه ديگري با آقاي باهنر بنشينيم و صحبت كنيم، ادله خودمان براي دفاع از عملكرد مجلس ششم، چه مواضعي كه داشت و چه اقداماتي را كه انجام داد، خدمت ايشان عرض مي كنم كه اين ها افتخار ما در آن دوره بوده است. به هر حال و در پايان بحث فكر مي كنم كه در يك موقعيت ممتازي براي خروج از بن بست هايي كه قبلا اشاره كردم قرار داريم. يعني در حقيقت آن وجهي كه اين مصالحه را شكل مي دهد آقاي پزشكيان است؛ ايشان موقعيت ممتازي دارد و بايد به اين موقعيت خودش وقوف بيشتري داشته و بهتر استفاده كند؛ البته به نظر من روز به روز هم بهتر مي شود و اميدوارم به عملكرد ايشان. دكتر پزشكيان ويژگي هاي شخصي داشته و دارد مثل صداقت، شفافيت، پرهيز از رانت، مخالفت با فساد كه مردم به او رأي داده اند و اين ها را بايد حفظ كند. در حقيقت عدالت علوي كه از آن دم زد و نهج البلاغه را در حقيقت به ميان آورد و آن هم خيلي كمك كرد كه رأي مردم را به خود اختصاص داد را فراموش نكند و به نظرم تا الان فراموش نكرده است. اما كار اجرايي كار خيلي شلوغ و پردردسري است و ممكن است كسي كه وارد آن مي شود، غرق شود و اين اتفاق نبايد بيافتد و ارتباط پزشكيان با بدنه جامعه بايد هميشه وجود داشته باشد. مي دانيم احزاب ما احزاب تمام عياري نيستند، به دليل اين كه حاكميت بستر شكل گيري آنها را هيچ وقت فراهم نكرده و قوانين موجود، احزاب را بيشتر تهديد حساب مي كند نه معين حاكميت. بنابراين ما هميشه با اقدامات امنيتي مواجهيم.
احزاب هميشه تهديد امنيتي حساب مي شوند
* يعني كار كارشناسي كه مي فرماييد؛ بايد براي احزاب هم فكر و اقدامات كارشناسي صورت بگيرد و در حوزه احزاب هم بسياري از مسائل حل شود. شكوري راد: احزاب در اين نظام هميشه تهديد امنيتي حساب مي شوند به خصوص احزاب منتقد. حتي به احزاب همسو نيز بهاي درستي داده نشده چه برسد به احزاب منتقد. براي اين كه كشور از اين وضعيت خارج شود، نيازمند جلب مشاركت بيشتر مردم هستيم. درانتخابات گذشته، علي رغم اين كه جناح هاي فعال در جامعه همه دعوت به مشاركت كردند، ميزان مشاركت به 50 درصد هم نرسيد و اين براي نظام يك زنگ خطر است و بايد برايش برنامه داشته باشيم. در اين فضا براي نيروهاي اصلاح طلب مانع ايجاد مي كنند و آنها را به حاشيه مي رانند و از فكر و توان اجرايي آنها استفاده نمي شود. الان مجموعه مملكت با 20 تا 30 درصد از نيروي مديريت توانمند خود اداره مي شود و 70 تا 80 درصد مديران توانمند در صحنه نيستند براي اين كه بستر گزينش مناسبي براي آنها فراهم نبوده است. مديران بايد در بستر احزاب بالا بيايند و شناخته شده و به كار گرفته شوند اما اين گونه نيست و بر اساس رانت و روابط كارها صورت مي گيرد. كشوري كه نيروهاي توانمند آن در حاشيه باشند و در متن نباشد، تحليل خواهد رفت.
بايد به پزشكيان جرات بدهيم تا كارها درست انجام شود
* سپاسگزارم. جناب مهندس سه دقيقه هم در خدمت شما هستيم. باهنر: من تا حتي يكي دو ماه قبل يك نگراني داشتم و در بعضي مصاحبه هايم هم گفتم كه جناب آقاي پزشكيان با صداقتي كه دارد و بحث هايي كه در مناظره ها گفته، يك روز از خواب بيدار شود و بگويد كه من طبق قولي كه دادم اگر نتوانستم مي روم، يك دفعه دو كلمه بنويسد و استعفا بدهد. به شدت نگران بودم. البته الان نگراني من برطرف شده و با مذاكرات و صحبت هايي كه شده اين اتفاق انشاءالله نخواهد افتاد. آقاي پزشكيان بايد كارش را ادامه دهد و كمك كند. بعضي ها مي گويند شايد براي دوره آينده نيايد ولي انشاءالله كارها درست انجام شود و به دوستان و تشكل هاي سياسي و ديگران گفته ام كه بايد با همه توان از آقاي پزشكيان حمايت كنيم و دل به دل ايشان بدهيم و يك مقدار جرات به ايشان بدهيم تا كارها انجام شود. يك بحث هم اين است كه شايد آقاي پزشكيان روز اول كه آمدند، نمي دانستند كار اين قدر سخت و مشكل است و نگراني دارد. به همين دليل هم من احساس مي كنم بعضي از كارهاي سخت را ايشان به تأخير مي اندازد. بعضي وقت ها كارهاي مردم پسند ساده خوب انجام مي دهد ولي كارهاي اساسي را كه بايد انجام شود انجام نمي دهد. بايد كارهاي اساسي انجام شود، البته عرض كردم اين كارها هزينه هاي خاص خودش را دارد. نكته بعدي كه آقاي شكوري راد هم گفتند، الان تعداد زيادي از مديران توانمند ما كنار هستند و كاري از دستشان بر نمي آيد؛ متاسفانه دولت هاي ما هيچ اتصالي به هم ندارند؛ حتي در جناح هاي سياسي هم اين طور است. يك دولت كه مي آيد مي گويند به به و به دولت بعدي مي گويند اه اه؛ اما خب بالاخره دولت هاي گذشته هر كدام ممكن است مثلا 10 تا پانزده كار درست داشته باشند و چهار تا هم اشكال داشته باشند؛ اين كه يك رييس جمهور عوض مي شود و در كشور ما 50 هزار مدير تغيير بكند؛ اين را من درست نمي دانم. 30 تا 50 تغيير و حداكثر حدود 100 نفر مدير حق رييس جمهور است و همان طور كه گفتم بايد 100 نفر در چنته اش داشته باشد و ديگر با چراغ نگردد كه چه كسي را براي وزارت هاي مختلف صنعت و كشاورزي و ... بگذارم. * سپاسگزارم جناب آقاي مهندس باهنر و آقاي دكتر شكوري راد؛ در استوديوي ايرنا برنامه تلاقي در خدمتتان بوديم. خيلي ممنون و خدانگهدار. منبع: ايرنا